English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7323 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to save for retirement U برای بازنشستگی پس انداز کردن
deposit accounts U حساب پس انداز
saving account U حساب پس انداز
deposit account U حساب پس انداز
savings account U حساب پس انداز
passbook U دفترچه حساب پس انداز
mikes U مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike U مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
deflection board U طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
pensionable age U سن بازنشستگی
retirement U بازنشستگی
retired ness U بازنشستگی
superannuation U بازنشستگی
golden handshakes U دستخوش بازنشستگی
retired U مربوط به بازنشستگی
old age pension U حقوق بازنشستگی
superannuation U کهولت بازنشستگی
old age pension U مستمری بازنشستگی
pension insurance U بیمه بازنشستگی
old age insurance U بیمه بازنشستگی
golden handshake U دستخوش بازنشستگی
pension U مستمری بازنشستگی
retiring pension U حقوق بازنشستگی
pensions U مستمری بازنشستگی
retired pay U حقوق بازنشستگی
pension fund U صندوق بازنشستگی
pension funds U وجوه بازنشستگی
pensionable U شایسته بازنشستگی
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
pensions U حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions U حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensionable U وقت بازنشستگی رسیده
pension U حقوق بازنشستگی پانسیون
pension U حقوق بازنشستگی یا تقاعد
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
Any reform of the pension law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
individuals U فردی
individual U فردی
subjective U فردی
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
accrued benefit U پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
pattern U خصوصیات فردی
patterns U خصوصیات فردی
idiosyncrasy U خصیصه فردی
idiosyncrasies U خصیصه فردی
hexastich U قطعه شش فردی
libertarians U طرفدارازادی فردی
libertarian U طرفدارازادی فردی
personal right U حقوق فردی
individuality U وجود فردی
intrapersonal U درون فردی
personalism U فلسفه فردی
individual ownership U مالکیت فردی
personal tempo U اهنگ فردی
personal pace U اهنگ فردی
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
ontogeny U پدیدایی فردی
ontogenesis U پدیدایی فردی
ontogency U تکوین فردی
intraindividual U درون فردی
single entry U حسابداری فردی
individual differences U تفاوتهای فردی
interpersonal coherence U انسجام بین فردی
individualization U فردی ساختن
interpersonal U میان فردی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
interindividual U میان فردی
pinning U عدد شناسایی فردی
pin U عدد شناسایی فردی
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
autecology U بوم شناسی فردی
pattern U الگو صفات فردی
patterns U الگو صفات فردی
pinned U عدد شناسایی فردی
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
individualism U اصول استقلال فردی
interpersonal conflict U تعارض میان فردی
units U نفر عدد فردی
aptitude test U ازمون قابلیت فردی
unit U نفر عدد فردی
personal distribution U توزیع درامد فردی
account U حساب صورت حساب
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
miscegenation U ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
squeezer U فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
maul U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
who's U مخفف is who
who're U مخفف are who
abbreviated U مخفف
aren't U مخفف not are
wouldn't U مخفف not would
pl U مخفف جا
what's U مخفف is what
wasn't U مخفف not was
who'll U مخفف shall who
acronyms U مخفف
e'er U مخفف ever
D.I.Y U مخفف!yourself it Do
o' U مخفف of
ft U مخفف پا
mitigative U مخفف
grammalogue U مخفف
logogram U مخفف
shorthand symbol U مخفف
token [symbol, abbreviation] U مخفف
abbreviation U مخفف
didn't U مخفف not did
abbreviations U مخفف ها
obj U مخفف شی
acronym U مخفف
parol arrest U جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
TV U مخفف تلویزیون
tsps U مخفف teaspoon
abbreviation U مخفف تلخیص
vac U مخفف vacation
gm U مخفف گرم
TVs U مخفف تلویزیون
UK U مخفف بریتانیا
Feb U مخفف فوریه
Univ U مخفف جهانی
fem U مخفف مونث
fig. U مخفف دیاگرام
usu U مخفف معمول
gms U مخفف گرم
Fri U مخفف جمعه
Jan U مخفف ژانویه
inst U مخفف فوری
info U مخفف اطلاعات
Inc U مخفف محوطه
in. U مخفف اینچ
HRH U مخفف والاحضرت
hrs U مخفف ساعت
hr U مخفف ساعت
Lieut U مخفف Lieutenant
HP U مخفف پرنیرو
hols U مخفف تعطیلات
HM U مخفف هکتومتر
tsp U مخفف teaspoon
temps U مخفف temporary
abbreviations U مخفف تلخیص
Recent search history Forum search
1ICR
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
3in rell with god
1silversi
1wife is life life is knife knife kill the life
1Current passworda
1what is abbrevation
1 Add a recovery email to secure your account
1bro
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com